نمایشگاه فرانکفورت 14 - نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی

داستان چهاردهم : آتلیه

 

 

راس ساعت رسیدیم به آتلیه و بلافاصله با استقبال گرم خانم هونکه روبرو شدیم. خیلی خوشحال بود و این رو کاملا میشد توی صورتش احساس کرد .....

خانم هونکه یکی از نقاشان معروف معاصر آیمان هست ک ه نمایشگاه های زیادی در  سطح آلمان ، اروپا و کانادا و آمریکا برگزار کرده. یکی از خصیصه های بارز اون که با افتخار هم اعلام می کرد این بود که  در خلق آثارش از نقاشی های کودکان الهام می گیره و تلاش می کنه با نزدیک شده به ذهن صاف و بی غل وغش کودکانه آثارش روبوجود بیاره .

در ایران برنامه ریزی کرده بودم که یک مسابقه نقاشی با موضوع کتاب یار مهربان برگزار و آثار برتر رو در قالب یک کتاب و چاپ کارت پستال به فرانکفورت ببرم. فریده که از این موضوع با خبر بود ماجرا را برای خانم هونکه که دوستش بود تعریف می کنه . خانم هونکه پیشنهاد میده که موسسه او،  این مسابقه رو همزمان در آلمان هم برگزار کنه و به برندگان در دو کشور جوایزی اعطا بشه. فریده این موضوع رو به من اطلاع داد و فکر کردم میتونه کار جالبی باشه . پس این پیشنهاد رو پذیرفتم.

با ارسال نقاشی های بچه به آلمان پیش از شروع نمایشگاه و خانم هونکه فرصتی حدود بیست روزه داشت تا همرا با چند متخصص به ارزیابی اولیه  نقاشی های بچه های ایان و آلمان بپردازه ....... نکته جالب این بود. بدون فوت وقت من را به کنار  میز بزرگی که نقاشی های منتخب در گزینش اول روش چیده شده بود برد.......

با کمال تعجب متوجه شدم هیچ نقاشی به جز آثار بچه های ایران روی میز نیست ........ سوال کردم نقاشی های بچه های آلمان چی؟

پاسخ داد : توی صد نقاشی اول هیچ نقاشی از آلمان نتوانسته جایی بخود اختصاص بده . تنها در صدتای دوم اونهم هم اواخر لیست دو نقاشی آلمانی هست ........

گفتم : خب اینکه نمیشه ........ داور ها .......

گفت: توی کارشون حرفه ای و بی طرف هستند وصد البته هم آلمانی .......

خواهش کردم در این نتیجه تجدید نظر کنید ...... جواب داد: این نتیجه کاملا عادلانه و دقیق هست.

بعد پرسید : تارا ...... یازده نقاشی داره که به ترتیب رتبه 1 تا یازده رو به خودش اختصاص داده ...... و ادامه داد ظاهرا فقط نه سال داره ..........

منظورش تارا دیهیمی بود . گفتم بله ...... نه ساله هست. با مداد شمعی نقاشی می کنه .

هونکه با هیجان گفت : فوق العاده است . بی شک یک نابغه نقاشی هست .......

حرفش رو تایی کردم گفتم : بطور کامل ، کارت  پستال های نقاشی های اون تا آخرین دونه توی نمایشگاه فروش رفت .

با نگرانی سوال کرد : یعنی چیزی برای مراسم ما نمونده ؟

گفتم : چرا تعداد هزار نسخه از تمام نقاشی های منتخب خودمون در ایران بصورت جداگانه مخصوص این مراسم چاپ شده و در ملاقات بعد به شما تحویل میدهم .

پرسید: و کار های تارا ؟!!!!!

گفتم : پستال تمام یازده تا نقاشی تارا موجود است ......

نفس راحتی کشید وگفت : خیالم جمع شد ..... و ادامه داد . به شما از همین الان عرض می کنم. تارا نفر اول این مسابقه با رای قاطع تمام داوران هست .

حسن با شنیدن این حرفا حسابی حالش جا اومده بود. میشد غرور و افتخار را از ته چشماش خوند . بگونه ای که ماجرای پیرزن و برگ های زرد و خشک  رو کاملا از چهره و یادش شست وبرد . بعد از هماهنگی برنامه های فردا  به اتفاق فریده و حسن از آتلیه خارج شدیم و بسمت مدرسه گل بهار حرکت کردیم .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: نمایشگاه فرانکفورت

تاريخ : سه شنبه 26 آبان 1398 | 12:42 | نویسنده : کاتب |
.: Weblog Themes By Bia2skin :.